نی نی خوشگله

 من پسر با ادبی هستم   ...

یادمون رفت تو خرید سیسمونی سینک و شیر ظرفشویی هم بخریم از اسباب بازی های دیگه بیشتر دوستش دارم ...

پارسا جونم چند باری تو این ماه تونست بدون گرفتن وسایل بایسته که من و بابا رضا خیلی ذوق کردیم دیروز هم داشته با مامانی بازی می کرده که خودش رفته تو گهواره ما هم کلی ذوق زده شدیم ...

پارسا طلا هم دندوناش دراومد روز ۱۶ بهن ۸۸ پسرم دندون دار شد مامانی براش اش دندونی درست کرد               ...

پنج شنبه ۲۲ بهمن  ما به سمت میاندواب خونه خاله حرکت کردیم ساعت۵ صبح حرکت کردیم و ۴ بعداز ظهر رسیدیم پارسا در حال دیدن کوه و طبیعت    پارسا کنار دریاچه ارومیه می خواد بره تو دریا   پسرم کنار دریا روی نمک نشسته   ...

پارسا ۲۶ بهمن وقتی بابا رضا گفت دس دسی شروع کرد به دس دسی کردن ما خیلی ذوق زده شدیم البته صبح برگشت از مسافرت پسرم کار جدیدی یا گرفت    ...

ده ماهگیت مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک پسرم دیگه بزرگ شده وارد یازده ماهگی می شه فقط ۲ ماه دیگه به تولد یکسالگیش مونده امیدوارم روزی بشه که خودش وبلاگش رو به روز کنه کارهای جدید پارسا طلا: برق را روشن خاموش می کنه و می گه بخ دس دسی می کنه    دالی بازی و دنبال بازی رو هم خیلی دوست داره با صدای اهنگ های مختلف حرکات مشابه درمیاره          بای بای می کنه     با دست به همه می گه بیا          در که باز می شه می گه د د با ماشینش کل خونه رو دور می زنه                            عاشق تاب تاب عباسی تکرار هم می کنه  تازه شعر حسنی رو هم بلده جواب می ده و خیلی چیزها رو دیگه می تونه به ما بفهمونه مثل ...

الان تقریبا یک ماهی می شه که پارسا می ایسته ولی دو روزه که می تونه خودش بایسته و اگه کسی تشویقش نکنه همون جوری ایستاده ولی اگه براش دست بزنیم خودش رو می اندازه زمین خیلی لحظات قشنگیه هر لحظه از بزرگ شدن این گلها خدا نی نی های همه رو ببخشه برای ما رو هم همیشه مواظبش باشه منو بگیرید دارم می افتم                         به من دست نزنید خودم می تونم بایستم          ...

 اینو تقدیم می کنم به شوهر مهربونم به مناسبت روز مهندس همه چي ارومه تو به من دل بستي            اين چقدر خوبه كه تو كنارم هستي همه چي ارومه غصه ها خوابيدن                شك نداري ديگه تو به احساس من همه چي ارومه من چقدر خوشحالم           پيشم هستي حالا به خودم ميبالم تو به من دل بستي از چشات معلومه         من چقدر خوشبختم همه چي ارومه تشنه چشماتم منو سيرابم كن                  منو با لالايي دوباره خوابم كن بگو اين ارامش تا ابد پابرجاست                  حالا كه برق عشق تو نگاهت پيداست همه چي ارومه من چقدر خوشحالم           پيشم هستي حالا به خودم ميبالم تو به من دل بستي از چشات معلومه         من چقدر خوشبختم همه چي ارومه   ...

امروز ۱۲ اسفند روزی که مامانم به دنیا اومده منم از طرف خودم و بابایی به مامان تبریک می گم